مالک و مملوک
تعریف مملوک:
مملوک: به کسی یا چیزی که به مالک تعلق دارد مملوک مینامییم.
تعریف مالک:
مالک : مالک کسی است که شخص یا چیز مورد نظر به او تعلق دارد.
مثال:
وقتی می گوییم کتاب علی معنی آن این است که علی مالک کتاب است.
مالک چند نوع است؟
مالک دو گونه است:
مالک ممکن است جاندار باشد مانند خانه حسن، که مالک خانه جاندار هست
مالک ممکن شیء ( غیرانسان ) باشد.مانند: پنجره – در – ماشین
وقتی میگوییم پنجره اطاق باز است.به این معنی است که اطاق مالک پنجره است یعنی به آن تعلق دارد.
طرز و روش گفتن مالک و مملوک با هم و علامت ملکیت در انگلیسی
طرز گفتن مالک و مملوک هم دو گونه است :
1- وقتی مالک انسان باشد
2-وقتی مالک غیر انسان( اشیاء) باشد
توجه:مملوک انسان یا اشیاء بودنش فرقی ندارد.
1-ترتیب گفتن مالک بی جان (غیر انسان) و مملوک (در دیزی)
قانون در دیزی
انگلیسی ها برای گفتن مالک بی جان (غیر انسان ) و مملوک از قانون در دیزی پیروی میکنند. یعنی مثل فارسی بترتیب، اول مملوک دوم of نشانه مالکیت بی جان و سوم مالک غیر انسان را می گویند.
مثلاً درب دیزی را به این صورت میگویند:
اول lid (یعنی درب یا درپوس ) که متعلق به دیزی هست و در اینجا نقش مملوک دارد را میگویند دوم نشانه مالکیت بی جان یعنی ofو سوم dizy (مالک بی جان) را میگویند. مثل:
درب دیزی The lid of the dizy
وقتی می گوییم درب دیزی معنی اش اینست که دیزی مالک درب است یعنی درب مورد نظر مال خانه است.
مثال های بیشتر
The window of the class.پنجره کلاس.
وقتی می گوییم پنجره کلاس درس معنی اش اینست که کلاس مالک پنجره است. یعنی پنجره مورد نظر مال کلاس است.
بام خانه The roof of the house
وقتی می گوییم بام خانه معنی اش اینست که خانه مالک بام است یعنی بام مورد نظر مال خانه است.
2- طرز گفتن مالک جاندار و مملوک با هم و علامت ملکیت در انگلیسی (حسن دیزی)
قانون حسن دیزی
در انگلیسی برای گفتن مالک جاندار و مملوک، اول مالک جاندار و سپس نشانه مالکیت جاندار یعنی‘s (تلفظ آن آپستروف اس) و بعد مملوک را می گویند.یعنی از قانون حسن دیزی که یک ترکیب مازندرانی است استفاده میکنند.چون هماطوری که میدانیم در زبان مازندرانی دیزی حسن را حسن دیزی میگویند.
بنابراین انگلیسی ها دیزی حسن را به این صورت میگویند.
اول hassan (یعنی مالک جاندار ) و سپس نشانه مالکیت جاندار یعنی ’s و بعد از آن dizy (یعنی مملوک ) را میگویند. مانند:
(فارسی = دیزی حسن ) (مازندرانی = حسن دیزی) Hassan’s dizy
مثال های بیشتر
Ali’s mother مادر علی
Ali’s ruler.خطکش علی
تمرین:
در جملات زیر از s و یا of استفاده کنید.
(1) .The girl……………. book is on the table
(2) .My father………………car is white
(3) .The door ………….. the class
جواب:
(1) .The girls book is on the table
(2) .My fathers car is white
(3) .The door of the class
تعریف صفت
صفت کلمه ای است که اسم را توصیف می کند
پسر بلند قد Tall boy
در اینجا بلندی قد پسر را توصیف می کند.
کدام پسر؟ پسر بلند قد
جای صفت کجاست؟
به عبارت دیگر صفت و اسم با چه ترتیبی با هم می آیند یعنی اول صفت می آید اسم؟
در انگلیسی صفت قبل از اسم میآید.مثال:
پسر بلند قد A tall boy
یک کتاب بزرگ A large book
قانون چاق کرک
در زبان انگلیسی مثل مازندرانی صفت قبل از اسم می آید.مثلاً به مرغ چاق fat hen میگویند یعنی اول صفت وسپس اسم را میگویند.درست عین ما مازندرانی ها که که به مرغ چاق میگوییم چاق کرک که برعکس فارسی است که میگوند مرغ چاق.
(فارسی= مرغ چاق) (مازندرانی= چاق کرک) Fat hen
مثال های دیگر:
خطکش کوتاه Short ruler
درخت بلند Tall tree
صفت چگونه جمع بسته می شود
صفت جمع بسته نمی شود.
.It is a large room
.They are large rooms
صفت با مشتقات فعل to be یعنی ( am – is – are – was – were ) می آید.
من لاغر بودم. .I was thin
من چاق هستم. .I am fat
رابطه رنگ و صفت
رنگها صفت نیز محسوب می شوند و همه مشخصات صفت را دارند.
آنها کتابهای سبز هستند. .They are green books
تمرین:
کلمات در هم زیر را مرتب کنید.
(1).House , it , a , is . green
(2).New , these , cars , are
(3).Is , he , father , Ali , s
(4).door , is , the house , this , the , of
جواب
(1).It is a green house
(2).These are new cars
(3).He is Alis father
(4).This is the door of the house
نظرات شما عزیزان: